سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه خداوند، بنده ای را دوست بدارد، او را باآرامش و بردباری می آراید . [امام علی علیه السلام]

مروارید سیاه

پنجه ی مریم رسته در شکاف صخره ای ،این همه رنگ ازکجا آورده ای تا به شکوفه ای

قطره قطره شکوفه ازصخره ها گردآورده ام ،ازگلبرگهای سرخ دستمالی بافته ام

                                تا به آفتـــــــــــــاب هدیه کنم .

تا قدمگاه نگاهت ،به زلالی چشمه های خروشانت و به زیبایی تابش تلا لو چشمانت

قدم به قدم ،چکه چکه ،یواش یواش

آهسته درمیزنم،صدات میکنم ،

نه جوابی نیومد...

ایندفعه کمی بلندتر صدامیزنم...

بازم کسی در روباز نکرد...

باخودم گفتم نشد،فریاد زدم ...

ناگهان دیدم در باز است...

صاحب خانه به گرمی استقبال کرد...

وای بر من چه زود قضاوت کردم...




لیلا ::: چهارشنبه 86/8/16::: ساعت 12:55 صبح

سلام بر مهدی

من تازه اومدم ،سفرخوب وپرازتجربه ای بود. بله رفته بودم امام رضا...

وقتی رسیدیم همه شروع به گریه کردیم .چه روزی بود....

گنبدطلایی رنگش باهامون حرف میزد.وقتی توی حرم رفتیم یکدفعه قلبم ریخت و نفسم به شماره...

باورم نمیشد اومدم حرم آخه دوسال پیش اومده بودم و دیگه منو صدا نکرده بود...

 

خیلی حرف برای گفتن داشتم ،دلم حسابی شکسته شده بودوبا هیچ چسبی هم مرهم نمیشد...

روبروی گنبد توی صحن عتیق نشستم و دیگه هیچی جزگنبد ندیدم

همه برام محوشده بودند... ازش خیلی چیزها خواستم

دوست دارم هرکدوم که به صلاحه برآورده بشه...

 

ودوباره زمان رفتن،خیلی زود تموم شد خیلــــــــــــی زود...

وامروزجمعه است ...

نمیدونم دعا کردی یا نه اما بدون که ما همیشه منتظریم

منتـــــــــــــــــــظــر...

امشب قادربه گفتن هیچی نیستم چون اشکهام نمیگذاره جایی رو ببینم

فقط یک کلمه میگم :

من منتظرم

..............

..............




لیلا ::: شنبه 86/8/12::: ساعت 1:27 صبح

شگفتا وقتی که بود نمیدیدم

          وقتی میخواند نمیشنیدم

                   وقتی دیدم که نبود

                         وقتی شنیدم که نخواند...

                                                       ( دکترعلی شریعتی )

 

امشب جدایی ازشبهای دیگست.حال و هواش فرق داره،رنگ درختها،آواز گنجشکای خونه ی ما خبر از چیز دیگه ای میده.امشب خواب به چشمام نمیاد باهام قهره،نمیدونم شاید هم من بهش کم لطفی کردم

شایدم ... اون دست پیش رو گرفته...

امشب ... امشب شب دعای کمیله،شب نیایشه،

امشب خیلی ها چشم براه فرداند...

بیدارند تاخوابشون نبره،شاید اون بیادو ما خواب خواب باشیم ...

شاید بیادوماقلبامون هنوزآجری باشه...

شاید... شاید... شاید...

سلام خداجون

خدایا امشب اومدم درخونت ازت تشکرکنم برای همه چیز... نعمت سلامتی ،نعمت خانواده خوب،نعمت پدرومادرخوب،نعمتی بالاترازاین که درخونتو بروم بازکردی...

خداجون ممنونم

میدونم نمیشه شکرتمامی نعمتهاتوبجاآورد اماتلاشم رو خواهم کرد

فقط... درخونتو بروم نبند

خدایادیشب گفتم تنها نگذار

وامشب میگــــــــــــــــــــم : دوست دارم




لیلا ::: جمعه 86/8/4::: ساعت 12:11 صبح

مرغ شب وزمزمه جویبار................  ریزش پرهمهمه آبشار

این همه آیات که بیهوده نیست .................. غیرخداخالق وفیاض کیست

 

امروز خیلی خسته شدم ... اما وقتی به خونه رسیدم سعی کردم خستگیهاموپشت در بگذارمو بیام تو...

دلم برای همه تنگ شده بود .

آره از خونه میگم جایی که پرازصفا،صمیمیت ،وفا ،همدلی و... عشقـــــــــــــــه .

خونه تنها جایگاه امن و آسایشه ،وجودپدر،مادروبقیه افراد به آدم دلگرمی میده .

بخصوص اگه بخوای دردو دل کنی ....

خلاصه خواستم امروز گوشزد کنم ،البته به خودم ،که قدر خونه (یه جایی مثل چاردیواری )روبدونم .

.

.

.

خدایا،میخوام باهات حرف بزنم .تو،تو  تنها مونس و همدم تموم حرفامی .

خدایا میخوام از دلتنگیام برات بگم . میدونم دوباره میگی این لیلا دوباره برای کارهاش بهم رجوع کرده ...

نه ،نه،اینطور نیست ... امشب میخوام از پاکی و صداقت بدونم .میخوام بهم ظرفیتشو بدی .

میخام مثل بارون باشم که وقتی میباره پاک باشه .میخام مثل ..... خودم باشم وباهات صادق باشم .

امشب منتظرتم تا بهم علامت بدی .

دوست دارم اونو به روی چاردیواری بنویسی.

راستی  خداجون برام با چه فونتی ایمیل میکنی!

دوستت دارم قــــــــــــــــــــد ...............

.

.

.

خدایا تنهام نگذار.




لیلا ::: سه شنبه 86/8/1::: ساعت 12:56 صبح

 

پشت مژگان تر مهتاب میخواند خروس     آسمان شسته از باران فردا دیدنی است

گونه ی گل آتشین شدچشم گل گشتی نماند     چشم خوش بینی اگر می بود

.......

              دنیــــــــا دیدنی اســــــــــت.

امروز جمعه است و مثل همیشه این موقع ها دلم گرفته...

همیشه منتظریم که بیاید ...

همیشه میگوییم : گفته بودم چوبیایی غم دل با توبگویم     چه بگویم که غم ازدل برود چون تو بیایی

من جمعه ها رو دوست دارم ... چون همیشه چشم براهشم

من جمعه ها رو دوست دارم چون ... عزیزی در راه است.

به هر حال من امروز ...

چشم براهم.

 

 




لیلا ::: جمعه 86/7/27::: ساعت 4:17 عصر

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 0


بازدید دیروز: 0


کل بازدید :2955
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
>>آرشیو شده ها<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<